بازم سری غمگین از پیامک ها رو براتون آماده کردم

خیلی قشنگن

==========================

به اندازه تمام بودنت ، بعد از رفتنت ، نابودم کردی !


لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد !
جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “عدم حضور شخصى یا چیزى” ؛ همین !
چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند ؟!



دلم دیگر به زندگی گرم نیست
مادر می‌گوید : باید کمی به خودت برسی !
اما چگونه ؟ وقتی از هر طرف میروم به تو می‌رسم ؟!



 خیلی وقته که برای دیدن تو ، اول باید چشمهایم را ببندم …



خنده های زورکی ام را باور نکنید
من بدون گریه میمیرم …



شیشه های خانه ها را دستور دادند دوجداره باشد ، دیگر وقتی باران می بارد صدایش شنیده نمی شود …
یاد اشکهای بی صدای خودم افتادم !



بالاخره خنده های یک نفر باید چیزی را آب کند …
یا خنده های تو قند را
یا خنده های من غم را !


کوتاهی زمان را وقتی فهمیدم که در کنارت بودم و طولانی بودن آنرا وقتی فهمیدم که در انتظارت بودم ...
حالا که دلتنگتم زمان ایستاده !



در پرسه های هر شبم وقتی که تنها میشوم
چون ابر بی باران شب ، لب ریز غم ها میشوم
دیگر کشیده کار من تا عرصه دیوانگی
دلتنگ و دلتنگم ببین از این همه بیگانگی


 یخ میزنم از دلتنگی تو حتی در جهنم خاطراتت !



آدم دلتنگ باشه شرافت داره به دلِ گشادی که هر کسی بتونه توش چادر بزنه !



سنگ کاغذ قیچی ! ! !
عشق قیچی شد . . .
وقتی که تو سنگ شدی و من کاغذ بی رنگ ! ! . . .


تنها ” که باشی ؛

نه دلت دستمالی میشود

و نه خیالت انحصاری . . .



 بعضی وقتا آدما یه کاری می کنن که دیگه نمیتونی دوسشون داشته باشی ! ولی عجیب دلت واسه دوست داشتنشون تنگ میشه ...



تــمام ماجــرا همینجاست :
من هســتم … تو هســتی …
من برای هیچــکس جــز تــــــو و تــو برای هرکــسی جــز مــــــن …




لعنــت بر گنــجشــک ها !
تــو که رفــتی ؛ جــیک شــان هم در نــیامد …




فردا را نمی خواهم
امروز هم زیاد بود
توان این همه “بی تویی” را ندارم !



 دلم می خــواست می توانــستم “هــمه” ام را بــدهم “هــمه” اش بــاشم !



ـه زخـم هـایم مـی نـگری ؟
درد نـدارد
دیـگر روزی کـه رفـتی
مـرگ تـمام دردهـایم را بـا خـودش بـرد
مـرده ها درد نـمی کـشند ...!
از تـو خـواهشـی دارم بـرنـگرد
دیـگر زنـده ام نـکن !...